ستاره میخندد
باد در گوش شب نجوا می کند و من در گوش تو
بوسه بر لبم میگذاری
نبضم تند میشود
من بغض میکنم برای این معجزه
تو دلت میگیرد و مرا به آغوش امن ات میکشی
من ، تو ، تنهایی هر سه یکدیگر را میفهمیم
چه تفاهم پاکی ...
مرا تنها نگذار مثل دیگران ، مثل سایه در شب
و من بمانم و یک آسمان بغض ، بدون بارش ...